سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به لونه ی عشقمون خوشومدید

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تقدیم به پرستوی عزیزم

    نظر

پرستوی مهاجر

چشم را تا بی نهایت

میگشایم بار دیگر

تاببینم آن پرستو

میزند در آسمان پر

***

چشمم در جستوجویش

قلبم درگفتگویش

می چکد در قاب اشکم

جلوه ای ازاشک رویش

***

گفته بودی در بهاران

بازمیگرددپرستو

لانه میسازد دراینجا

می پرد ازین سوبه‌ آن سو

***

کاش فروردین بسازد

خانه ای در باغ دل من

کفتراز هرسوببارد

تا بخشکد زاغ دل من

***

قلب دریا میزند شور

حالت دیوانه دارد

در هوای دیدن او

سر به صحرا می گذارد

***

کاش بار یک دیگر

خندهایش رامی شنیدم

از لب شاخه نمی ریخت

آن گل سرخ وسفیدم

***

آن پرستوی مهاجر

کاش باز گردد

رفتنش پایان پذیرد

ماندنش آغاز گردد

محمد


فال

    نظر

دلم میخواد گریه کنم

     برای قتل عام گل

          برای مرگ رازقی

               برای نابودی عشق

ای به داد من رسیده

تو روزای خود شکستن

ای چراغ مهربونی

تو شبای وحشت من

ای تبلور حقیقت

توی لحظه های تردید

تو شبو از من گرفتی

تو منو دادی به خورشید

اگه باشی یا نباشی

برای من تکیه گاهی

برای من که غریبم

تو رفیقی، جون پناهی

یاور همیشه مؤمن

تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوری

برای من شده عادت

ناجی عاطفه ی من

شعرم از تو جون گرفته

رگ خشک بودن من

از تن تو خون گرفته

اگه مدیون تو باشم

اگه از تو باشه جونم

قدر اون لحظه نداره

که منو دادی نشونم

وقتی شب، شبِ سفر بود

توی کوچه های وحشت

وقتی هر سایه کسی بود

واسه بردنم به ظلمت

وقتی هر ثانیه ی شب

تپشِ هراس من بود

وقتی زخم خنجر دوست

بهترین لباس من بود

تو با دست مهربونی

به تنم مرهم کشیدی

برام از روشنی گفتی

پرده ی شبو دریدی

ای طلوع اولین دوست

ای رفیق آخر من

به سلامت سفرت خوش

ای یگانه یاور من

مقصدت هر جا که باشه

هر جای دنیا که باشی

اونور مرز شقایق

پشت لحظه ها که باشی

خاطرت باشه که قلبت

سپر بلای من بود

تنها دست تو رفیقِ

دست بی ریای من بود

یاور همیشه مؤمن

تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوری

برای من شده عادت

                    واسه زوال عاشقی

دلم میخواد گریه کنم...

*********************************************

فال انبیا
فال انبیا




فال حافظ آنلاینفال پاسور

طالع بینی امروز مصریفال تاروت آنلاین
طالع بینی امروز مصری




فال یی چینگ
فال یی چینگ

******************************************************************

 


سلطان عشق

    نظر

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است

که از خاطر توبا همه خاطره ها محو شوم

اگر کلید قلبی را نداری قفلش نشکن

اگر خداحافظی در راه است سلام نکن

اگر دستی را گرفتی رهایش نکن

دفتری که بسته شد دیگه بازش نکن

قلبی که شکسته شد دیگه نآزش نکن

 

 

*******************************

 

خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر همسرم را میشنوم این یعنی او زنده و سالم در کنار من است.

 

خدا را شکر که باید ریخت و پاش های بعد از مهمانی را جمع کنم این یعنی دوستانم در کنارم بوده اند.

 

خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم این یعنی توان سخت کار کردن دارم.

 

خدا را شکر که باید زمین را جارو و پنجره ها را تمیز کنم این یعنی من خانه ای دارم.

 

خدا را شکر که لباس هایم برایم کمی تنگ شده اند این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.

 

خدا را شکر که مالیت میپردازم این یعنی شغل و درآمد دارم و بیکار نیستم.

 

خدا را شکر که جای پارک پیدا نکردم این یعنی ماشین دارم.

 

خدا را شکر که سروصدای همسایه ها را میشنوم این یعنی من توانایی شنیدن دارم.

 

خدا را شکر که گاهی بیمار میشوم این یعنی به یاد آورم اغلب اوقات سلامت هستم.

 

خدا را شکر که هر روز صبح با صدای زنگ ساعت بیدار میشوم این یعنی من هنوز زنده ام.

 

ما باید خدا را همیشه و در همه حال شکر کنیم در داده ها و نداده هایش...

 

*********************************************************************

**********************************************************************

عشق یعنی مستی و دیوانگی
 
                                    عشق یعنی با جهان بیگانگی
 
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
 
                                    عشق یعنی سجده ها با چشم تر
 
عشق یعنی سر به دار آویختن
 
                                    عشق یعنی اشک حسرت ریختن
 
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
 
                                    عشق یعنی مست و بی پروا شدن
 
 
 
 
 
 
عشق یعنی سوختن یا ساختن
 
                                    عشق یعنی زندگی را باختن
 
عشق یعنی انتظار و انتظار
 
                                    عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
 
عشق یعنی دیده بر در دوختن
 
                                    عشق یعنی در فراقش سوختن
 
عشق یعنی لحظه های التهاب
 
                                    عشق یعنی لحظه های ناب ناب

 
 

 
عشق یعنی سوز نی ، آه شبان
 
                                    عشق یعنی معنی رنگین کمان
 
عشق یعنی شاعری دل سوخته
 
                                    عشق یعنی آتشی افروخته
 
عشق یعنی با گلی گفتن سخن

 
                                    عشق یعنی خون لاله بر چمن
 
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
 
                                    عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
 
عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز
 
                                    عشق یعنی عالمی راز و نیاز 
عشق یعنی با پرستو پر زدن
 
                                    عشق یعنی آب بر آذر زدن
 
عشق یعنی چو*احسان پا به راه
 
                                    عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
 
عشق یعنی بیستون کندن به دست
 
                                    عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست
 
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
 
                                    عشق یعنی قطره و دریا شدن
 
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
 
                                    عشق یعنی درد و محنت در درون
 
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
 
                                    عشق یعنی یک سلام و یک درود
 
عشق یعنی مستی و دیوانگی
 
   
                                 عشق یعنی با جهان بیگانگی
 
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
 
                                    عشق یعنی سجده ها با چشم تر
 
عشق یعنی سر به دار آویختن
 
                                    عشق یعنی اشک حسرت ریختن
 
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
 
                                    عشق یعنی مست و بی پروا شدن
*****************************************************************************
نمی دانم که این عشق چگونه بر

 

 کویر خشک قلبم بارید که دل بی‌خبرم عاشق شد

 

 و به عشقش می‌بالد

 
نمی‌دانم می‌داند که با دیدنش می‌رود از تن و جانم خستگی

 
نمی‌دانم تا کی عاشق می‌ماند

 
نمی‌دانم می‌داند بدون او بی‌قرارم ، هیچم ، پیچم

 
نمی‌دانم می‌داند در انتظار فردای با او بودنم

 
نمی‌دانم چگونه سر کنم لحظات بی او بودن را

 
نمی‌دانم می‌داند که هیچ‌گاه عشق واقعی نمی‌میرد

 
نمی‌دانم می‌داند دوست ندارم در رویای کسی دیگر باشم

 

 



 

 

بیا امشب دمی با من کنار بسترم بنشین

 

من از عشق تو می‌سوزم تو با خاکسترم بنشین

 

به اشک چشم و خون دل تو را من آرزو دارم

 

بیا همچون غبار غم به چشمان ترم بنشین

 

مرا گفتی که می‌آیم تو را باور نمی‌کردم

 

در این غم خانه‌ی هستی به باغ باورم بنشین

 

به حاتم خانه‌ی چشمم اگر دیدی غمی پنهان

 

قدم بردار از آن چشم و به چشم دیگرم بنشین

 

به جانم آتش عشقت ببین امشب چه می‌سازد

 

مرا دیدی اگر بی جان کنار پیکرم بنشین

 

ز آه آتش افروزم پیاپی شعله می‌بارد

 

بیا آب محبت شو به روی افکرم بنشین

 

مرا رسوا چو مجنون بیابان گرد می‌خواهی

 

مکن ای نازنین دیگر از این رسواترم بنشین

 

********************************************************* 

 

اینجا من هستم؛ سکوتی محض

 
سکوتی شکسته و درهم بخاطر هر روز ندیدن تو

 
اینجا من هستم ؛ تهی از زندگی و روزمره‌گی

 
خالی‌تر از همیشه؛ با کلافی درهم و پیچ در پیچ

 
معنی سکوتم را با چشمانم برایت بارها فرستاده‌ام

 
اینجا من هستم با آوازی که هرگز نشنیدی

 
من هستم و سازی مبهم

 
اینجا من مانده ام تنها در پس اندوه صدای کهنه سازم

 
من هستم و گلی پرپر شده از عشقی کور

 
من هستم و یکرنگی شکسته‌ام

 
اینجا در شهری دور من مانده‌ام به انتظار هر لحظه که میایی

 
در شهری خاک گرفته و غروبی تنگ

 
که سینه‌ام را هر آن می‌درد

 
اینجا من مانده‌ام و سرمایی که استخوانم را داغان کرده است

 
من هستم سیمایی شکسته‌تر از همیشه

 
اینجا من هستم و خیال همیشگی چشمان مشکی تو

-------------------------------------------------------------------------------

خسته ام

چشم هایم خسته است
ذهنم پر تشویش
قلبم پر درد
گوش هایم دیگر طاقت هیچ هیاهویی ندارند
لحظه های بی رحم پی درپی هم می گذرند
انتظاری تلخ
نه
انتظار شیرین است
چون پس از پایانش لحظه ی دیدار است
وقتی که صدای نفست در گوش من طنین انداز است
انتظارم دیگر رو به پایان است
با بودن تو
ذهنم پر از آرامش
قلبم مملو از عشق
چشم هایم پر شور
اما
لحظه های بی رحم تند و تند از پی هم می گذرند
وصدای نفست را از من باز پس می گیرند
باز هم
قلبم پر درد
ذهنم پر تشویش
چشم هایم خسته است
 
**********************************
 

همه ی عمرم و با تو سر کنم

 

بازم کمه ، بازم کمه

 

لحظه، لحظه هام و از تو پر کنم

 

بازم کمه، بازم کمه

 

اگه فردا رو می‌خوام برای با تو بودنه

 

بازم کمه، بازم کمه

 

خورشید و ماه و ستاره‌ها رو با تو دوست دارم

 

ابرای آسمون و بارون و با تو دوست دارم

 

دوست دارم سر بزارم رو شونه هات خوابم کنی

 

دوست دارم سپیده دم با بوسه بیدارم کنی

 

بازم کمه، بازم کمه

 

 کاش میدانستی چه زیباست آغوش گرفتن تو در نگاه های عاشقانه هایم ....
***************************************************************************************


 



تقدیم به عشقم

    نظر

....عشق یعنی

 عشق یعنی یک سلام و یک درود

 عشق یعنی درد و محنت در درون

 عشق یعنی یک تبلور یک سرود

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی یک شقایق غرق خون

 عشق یعنی زاهد اما بت پرست

 عشق یعنی همچو من شیدا شدن

 عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

 عشق یعنی بیستون کندن بدست

 عشق یعنی آب بر آذر زدن

 عشق یعنی چون محمد پا به راه

 عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 عشق یعنی با پرستو پرزدن

 عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

 عشق یعنی یک تیمم یک نماز

 عشق یعنی سر به دار آویختن

 عشق یعنی اشک حسرت ریختن

 عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

 عشق یعنی سجده ها با چشم تر

 عشق یعنی مستی و دیوانگى

 عشق یعنی خون لاله بر چمن

 عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی آتشی افروخته

 عشق یعنی با گلی گفتن سخن

 عشق یعنی معنی رنگین کمان

 عشق یعنی شاعری دلسوخته

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی سوز نی آه شبان

 عشق یعنی لحظه های التهاب

 عشق یعنی لحطه های ناب ناب


 عشق یعنی دیده بر در دوختن

 عشق یعنی در فراقش سوختن

 عشق یعنی انتظار و انتظار

 عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

 عشق یعنی سوختن یا ساختن

 عشق یعنی زندگی را باختن


 عشق یعنی در جهان رسوا شدن

 عشق یعنی مست و بی پروا شدن

 عشق یعنی با جهان بیگانگى